
کارشناسان اقتصادی، سرکوب مزمن قیمت را ریشه اصلی ناترازی انرژی دانستند و تاکید کردند که سیاستهای اصلاح تدریجی در شرایطی که ناترازی به اوج رسیده است، کارساز نیست.
به گزارش دیده بان انرژی و به نقل از ایرنا؛ چهارمین نشست تخصصی گفت و گوهای انرژی به عنوان نشستهای پیشران جشنواره ملی نوآوریهای انرژی، با محور بحران ناترازی انرژی و آینده ایران در تالار اجتماعات سازمان بورس و اوراق بهادار برگزار شد.
این نشست با حضور محمد صادقالحسینی اقتصاددان و داور نظری معاون نوآوری و اقتصاد دانشبنیان شستا برگزار شد؛ کارشناسهایی که در یک نقطه اشتراک داشتند: ناترازی انرژی دیگر یک مساله نیست، بلکه به ابرچالش ملی تبدیل شده است. اقتصاددانان و کارشناسان ارشد انرژی با رد کامل سیاستهای اصلاح تدریجی، نسبت به سناریوهای تیره سال آینده در صورت تداوم حکمرانی تماشاگر هشدار دادند.
وقتی انتخابی باقی نمانده، سیاستگذاری هم معنایی ندارد
محمد صادقالحسینی، اقتصاددان، در این نشست تاکید کرد که ناترازی انرژی را نمیتوان به عنوان یک مشکل مقطعی یا مدیریتی دید. این وضعیت امروز به ابرچالشی تبدیل شده که تمامی ارکان اقتصادی و دیپلماتیک کشور را تحتالشعاع قرار داده و در عمل فرصتهای استراتژیک ایران را سوزانده است.
صادق الحسینی در تبیین پیامدهای این وضعیت گفت: ناترازی انرژی امروز به قدری عمیق شده که ما نهتنها مزیت استراتژیک خود را برای وابستهسازی کشورها، به ویژه از مسیر صادرات گاز، از دست دادهایم، بلکه از درآمدهای ارزی حیاتی آن نیز محروم شدهایم. این وضعیت، توان دولت برای بازتوزیع یارانههای مؤثر، چه نقدی و چه غیرنقدی، را عملاً از بین برده است.
وی با اشاره به بنبست سیاستهای غیرقیمتی در حوزه انرژی تصریح کرد: شرایط انرژی ایران به مرحلهای رسیده که دیگر حتی اسم آن سیاستگذاری هم نیست؛ چون سیاستگذاری زمانی معنا دارد که انتخاب وجود داشته باشد. الان ما انتخابی نداریم به طوری که امسال تقریباً حدود روز برق یا گاز نداشتهایم.
صادقالحسینی با اشاره به انباشت سیاستهای غیرقیمتی در دهههای گذشته افزود: ایران در عمل به بهشت سیاستهای غیرقیمتی تبدیل شده است. تنها گزینه موجود تغییر قیمتی در تمام حاملهای انرژی است که نه به عنوان انتخاب، بلکه به عنوان یک اجبار سیاستی باید در دستور کار باشد.
این اقتصاددان ریشه اصلی ناترازی انرژی را سرکوب مزمن قیمت دانست و اظهارداشت: در علم اقتصاد مفهومی به نام ناترازی وجود ندارد. وقتی از ناترازی حرف میزنیم، یعنی قیمتها دستکاری شدهاند. شکاف بین عرضه و تقاضا نه با افزایش تولید پر میشود، نه با سرمایهگذاری و نه با بهینهسازی، مگر اینکه قیمت واقعی باشد.
وی با انتقاد تند از سیاستهای بهینهسازی دولتی تاکید کرد: بهینهسازی دولتی چیزی جز کلاه گذاشتن سر مردم و گروگان گرفتن آینده اقتصاد انرژی کشور نیست.
صادق الحسینی با اشاره به هزینههای پنهان بحران انرژی خاطرنشان کرد: در سه سال گذشته، ۱۲ میلیارد دلار سوخت وارد کردهایم. این یعنی به جای صادرات ۱۲۷ میلیارد دلاری انرژی، منابع کشور را در عمل رایگان توزیع کردهایم.
این اقتصاددان گفت: بخشی از تورم نزدیک به ۵۰ درصد امروز، ناشی از کسری بودجه ارزی حاصل از همین واردات سوخت است. اگر کل این ۱۲۷ میلیارد دلار مستقیم به مردم داده میشد، ما امروز با پدیده فقر مطلق در ایران مواجه نبودیم.
وی با بیان اینکه اثر ناترازی فقط اقتصادی نیست و به سیاست خارجی نیز آسیب زده است، تصریح کرد: قیمتگذاری غلط انرژی، دیپلماسی اقتصادی ایران را تضعیف کرده و امکان فقرزدایی را از سیاستگذار گرفته است. نتیجه مستقیم این روند، کسری بودجه مزمن، برهمخوردن تراز پرداختها و در نهایت قطعی برق تابستان و کمبود گاز زمستان است.
هشدار صریح درباره سال آینده؛ از ۳۵ درصد به ۷۰ درصد قطعی
صادق الحسینی با ارائه برآوردهای نگرانکننده افزود: امسال حدود ۳۵ درصد کشور با قطعی برق و گاز مواجه بودند. اگر روند فعلی ادامه یابد، سال آینده این عدد به ۶۰ تا ۷۰ درصد خواهد رسید؛ یعنی فلج شدن بخش بزرگی از زندگی مردم و صنعت.
وی با اشاره به حجم یارانه پنهان انرژی ادامه داد: دولت ایران سالانه حدود ۱۲۷ میلیارد دلار یارانه انرژی پرداخت میکند؛ رقمی که در بودجه رسمی دیده نمیشود اما اثرات آن در کسری بودجه و تورم به طور کامل آشکار است.
صادق الحسینی افزود: اگر این یارانه پنهان را وارد بودجه رسمی کنیم، نسبت بودجه دولت به تولید ناخالص داخلی به حدود ۶۰ درصد میرسد.
این اقتصاددان با رد اجرای سیاستهای پلکانی تأکید کرد: اگر بخواهیم اصلاح قیمت را تدریجی انجام دهیم، ۲۷ سال طول میکشد و به ۲۷ شوک قیمتی نیاز دارد. بنابراین تدریج، راهحل نیست. راهحل فقط قیمت است و باید یکباره انجام شود.
حکمرانی تماشاگر چگونه بحران میسازد؟
داور نظری، معاون نوآوری شستا در ادامه نشست، با آسیبشناسی مدیریت انرژی کشور، با اشاره به مفهوم «حکمرانی انرژی تماشاگر» گفت: در این نوع حکمرانی، مشکل را حل نمیکنیم تا تبدیل به چالش شود؛ چالش را رها میکنیم تا مساله شود و با انباشت مسائل، در نهایت بحران میسازیم.
نظری با تأکید بر فقدان راهحلهای جمعی در زمان بحران افزود: اولین راهکار در حوزه انرژی، فاصله گرفتن از حکمرانی تماشاگری و حرکت به سمت حکمرانی توانگر است.
وی تصریح کرد که مسئول حل بحران کلان باید پیشتر توان حل مسائل کوچک را اثبات کرده باشد.
نظری با اشاره به تجربه کارت سوخت یادآورشد: در سال ۱۳۸۴ روزانه ۲۷ میلیون لیتر بنزین وارد میکردیم. با تغییر ریل حکمرانی، در تیر ۱۳۸۶ واردات به صفر رسید. اگر آن سیاست ادامه پیدا میکرد و قیمت بنزین با افزایش حقوق فیکس میشد، امروز ۵۰ درصد ناترازی فعلی وجود نداشت.
وی پیشنهاد داد: اگر قرار است حقوق کارکنان ۲۰ درصد افزایش یابد، حاملهای انرژی هم باید ۲۰ درصد افزایش قیمت داشته باشند.
این کارشناس اقتصادی راهکار اصلی را تغییر مبنای تخصیص یارانه دانست و با یادآوری اینکه انرژی متعلق به مردم ایران است، نه دولت، گفت: ما اجازه نداریم به مردم بگوییم گاز و بنزین چند تمام میشود. باید انرژی را بر اساس ژول به خانوار تخصیص دهیم.
نظری هشدار داد بدون شکلگیری بازار مبادله، آزادسازی قیمت میتواند به فاجعه اجتماعی منجر شود.
یارانه انرژی؛ بیعدالتی آشکار
صادق الحسینی نیز در بخش پایانی این نشست با ارائه آماری گفت: شکل مصرف انرژی در کشور بسیار ناعادلانه است و به گسترش شکاف طبقاتی دامن زده است. در ساختار فعلی، هرکس ثروتمندتر باشد، یارانه بیشتری دریافت میکند؛ به گونهای که هم اکنون دهک دهم جامعه (ثروتمندترینها) ۲۲ برابر دهک اول از یارانه انرژی منتفع میشود.
نظری نیز با اشاره به هدر رفت منابع در صنایع، از صادرات غیربهرهور انتقاد کرد و گفت: جای پرسش است که چرا صنعتی مانند فولاد باید گاز را با قیمتی نازل دریافت کرده و طی فرآیندی غیربهرهور اقدام به صادرات کند؟ این نوعی حراج منابع ملی است.
وی معتقد است دولت باید مالکیت انرژی را به مردم بازگرداند و مکانیزم بازار را برای خود مردم فعال کند.ما ناگزیر به افزایش قیمت هستیم، اما راهکار اجرایی آن در ایران، واگذاری انرژی به خانوادههای ایرانی است. ما باید یارانه انرژی را بر اساس واحد “ژول” به خانوارها تخصیص دهیم؛ یعنی مجموع برق، گاز و بنزین را به یک واحد انرژی تبدیل کرده و سهمیه هر فرد را به خودش بدهیم.
نظری شرط موفقیت این طرح را ایجاد بازار آزاد برای مبادله سهمیهها دانست و تاکید کرد: انرژی متعلق به دولت نیست، بلکه ثروت مردم ایران است. اگر امکان مبادله و قیمت آزاد برای انرژی تخصیصیافته وجود داشته باشد، میتوان افکار عمومی را متقاعد کرد؛ اما اگر بازار مبادله شکل نگیرد، صرفِ دادن انرژی به مردم و آزادسازی قیمتها یک فاجعه اجتماعی خواهد بود.
همچنین در پایان این نشست، بزرگداشتی برای “علی شمس اردکانی” پدر اقتصاد انرژی ایران برگزار شد.



