دبیرکل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته: سرمای زودرس سال ۱۴۰۱ و چالشهای قطعی گاز صنایع کشور
در کشور ما و در دهه های اخیر، حجم زیادی از گاز طبیعی استخراج شده کشور، در بخش خانگی و تجاری مصرف شده و در زمان اوج مصرف گاز در ماه های سرد سال، گاز صنایع مختلف از جمله فولاد، پتروشیمی، سیمان و نیروگاه های برق قطع می شود تا رضایت خانوارهای ایرانی در بخش خانگی تامین شود.
به گزارش دیده بان انرژی و به نقل از صفحه اقتصاد؛ مهدوی ابهری، دبیرکل انجمن کارفرمایی صنعت پتروشیمی خبر داد که اعلام شده آمادگی لازم برای قطعی احتمالی گاز صنایع پتروشیمی ایجاد شود.
در گفت و گوی «صفحه اقتصاد» با مهندس حمیدرضا صالحی (دبیر کل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته و همچنین نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران)، چالش ها و تبعات کاهش استخراج گاز طبیعی و قطع کردن گاز صنایع مختلف کشور و از طرف دیگر، راهکارهای استفاده بهینه از منابع انرژی کشور به بحث گذاشته شده است.
*ایران دومین دارنده ذخایر و منابع گازی جهان بوده و چند دهه هست که سابقه استخراج گاز طبیعی را دارد. در سال های گذشته، میزان استخراج و استحصال گاز طبیعی کشور ما افزایش پیدا کرد، اما در سال های اخیر در تامین نیازهای گازی کشور دچار مشکل هستیم. به طور مشخص در سال ۱۴۰۰ کمبود گاز داشتیم و قطعی گاز صنایع مختلف در ماه های سرد سال اتفاق افتاد.
در دهه های قبل، ما در زمینه استخراج گاز از میدان نفتی و گازی پارس جنوبی نسبت به کشور قطر عقب افتاده بودیم، اما در نهایت در سال های گذشته به حد میزان استخراج گاز قطر در این میدان رسیدیم. با این حال، چه اِشکالاتی وجود داشته و دارد که در تامین همه نیازهای گازی فعلی کشور دچار مشکل هستیم؟
-اولاً این موضوع را در نظر داشته باشید که چند سالی است ما به یک ناترازی در تامین گاز طبیعی برخورد کرده ایم و در فصل زمستان، با کمبود گاز مواجه هستیم البته بدون این که برنامه ای برای صادرات گاز به کشورهای دیگر داشته باشیم. کشوری مثل قطر در میادینی که عمدتاً با ایران مشترک است، برای استخراج گاز سرمایه گذاری می کند. هدف اصلی قطری ها از این کار، صادرات گاز است تا بتوانند پولی را که سرمایه گذاری کرده اند، برگردانند.
در حالی که در یک دوره و با امضای توافق هسته ای برجام در سال ۱۳۹۴، فرصتی پیش آمد که ما بتوانیم پروژه های نیمه تمام مخصوصاً در حوزه گاز را تکمیل کنیم. ما در آن دوره، توانستیم برخی از بروژه های خودمان را در میدان گازی پارس جنوبی، اجرایی کنیم و هم این که بتوانیم ظرفیت لازم را در آنجا ایجاد کنیم تا منابع تولیدی گاز را به وضعیت مطلوب برسانیم.
در حال حاضر، ما در تامین گاز مورد نیاز داخل کشور، با ناترازی مواجه هستیم و مثل قطر، صادر کننده گاز هم نیستم. متاسفانه بیش ترین مصرف گاز کشور ما، در بخش صنعت نیست، بلکه در بخش خانگی و بخش های غیر تولیدی است.
علت عمده این که ما دچار ناترازی در تامین و مصرف گاز هستیم، به عدم سرمایه گذاری در بخش انرژی و گاز برمی گردد. بعد از امضای برجام، فرصتی خوبی پیش آمد و توانستیم میزان استخراج گاز را افزایش بدهیم. در آن دوره، سرمایه گذاری هایی در میدان پارس جنوبی انجام دادیم و البته عمده گاز استخراج شده، در داخل کشور مصرف شد.
به هر حال، اقدامات انجام شده در میدان پارس جنوبی، با استفاده از ظرفیت های داخلی بود، اما امکانات و تجهیزات مورد نیاز، از خارج از کشور خریداری و وارد کشور شد و نصب شد. با این حال، مصرف و تقاضا در داخل کشور، دارای یک رشد ادامه دار بوده و هر سال در حد ۶ تا ۸ درصد افزایش مصرف انرژی دارد.
بنابراین، وقتی ما در کشوری هستیم که برنامه ریزی برای کنترل تقاضا نداریم و میزان مصرف سالیانه گاز را به حال خودش رها کرده ایم، این ناترازی تشدید خواهد شد. از طرفی، به دلیل غیر واقعی بودن قیمت گاز، مصرف گاز به طور بی رویّه افزایش پیدا می کند.
از یک طرف، ما غیر واقعی بودن قیمت گاز را داریم و از طرف دیگر، قدرت خرید مردم ایران پایین است. این وضع باعث شده که عمده میزان مصرف گاز به جای بخش صنعت، در بخش خانگی و بخش های مشابه افزایش پیدا کند و رشد سالیانه مصرف گاز این نوع بخش های غیر تولیدی در حد ۶ تا ۸ درصد در سال باشد.
در حالی که به دلیل نبود منابع مالی کافی، استخراج گاز طبیعی افزایش پیدا نمی کند. در حوزه داخلی، دولت باید منابع لازم را برای سرمایه گذاری تامین کند ولی دولت، منابع لازم را در سال های اخیر نداشت چرا که دوباره تحریم ها شروع شد و درآمدهای نفتی کشور کاهش پیدا کرده است.
از طرف دیگر، بخش خصوصی و غیر دولتی ایران به حوزه سرمایه گذاری در بخش انرژی، ورود نکرد و مثلاً در بخش تولید گاز سرمایه گذاری انجام نداد. برای مثال، این امکان وجود داشت که گاز طبیعی از میادین گازی موجود و مخصوصاً میادین مشترک استخراج شود یا میزان استخراج گاز از میادین قبلی یا موجود مثل پارس جنوبی افزایش پیدا کند، تا میزان تولید گاز، متناسب با مصرف گاز کشور شود.
*در اسفند سال ۱۴۰۰، میزان عرضه گاز طبیعی در حد ۸۳۷ میلیون متر مکعب در روز بوده ولی میزان تقاضا در حد ۹۵۵ میلیون متر مکعب در روز بوده است. در همان ماه اسفند، مجموع مصرف گاز بخش های خانگی، تجاری و صنایع غیر عمده، روزانه ۵۱۰ میلیون متر مکعب در این بخش ها گاز مصرف شده بود.
اگر ما گاز طبیعی استخراج شده را به طور مستقیم به بخش خانگی و منازل و بخش تجاری نرسانیم و اول به برق تبدیل کنیم و برق را به جای گاز به بخش های خانگی و تجاری برسانیم، آیا واقعاً تغییر اساسی اتفاق می افتد که بعداً از همان گاز در صنایع پتروشیمی، فولاد و سیمان برای ایجاد ارزش افزوده استفاده کنیم؟
-وقتی که گاز و برق به بخش خانگی برای گرمایش و روشنایی داده می شود، به اصطلاح می گوییم مصرف شده ولی وقتی این گاز یا برق به یک کارخانه رفته و به محصول تبدیل می شود، به آن نمی گوییم مصرف شده، بلکه می گوییم ایجاد ارزش افزوده شده و ایجاد تولید ناخالص ملی شده.
پس ما باید این موضوع را به یک فرهنگ تبدیل کنیم. در جامعه ما، چه در حاکمیت، دولت ها و مجلس ها و چه مردم، هنوز این موضوع به فرهنگ تبدیل نشده.
ما این انرژی را در کشور داریم ولی باید آن را به ثروت تبدیل کنیم تا مردم در رفاه قرار بگیرند و نه این که عمده آن را مصرف کنیم. در کشور ما هنوز، عمده انرژی موجود را مصرف می کنیم و به ثروت تبدیل نمی کنیم.
در مورد این که اگر گاز را در نیروگاه ها به برق تبدیل کنیم و به بخش خانگی تحویل بدهیم آیا باز راندمان و میزان مصرف بهینه می شود، می توانم بگویم که بله و مصرف بهینه خواهد شد ولی تحقق این موضوع، نیازمند یک رویکرد جدید بوده و دولت، حاکمیت و نمایندگان مجلس باید پشت سر این رویکرد جدید قرار بگیرند.
از طرف دیگر، برای سرمایه گذاری کردن، باید منابع مالی فراهم شود. ما اگر بخواهیم گاز را به برق تبدیل کنیم، نیازمند منابع مالی هستیم ولی با قیمت های فعلی، منابع مالی به این صنعت نمی آید و جذب نمی شود. اگر قیمت ها به طور پله ای و طی چند سال، واقعی شود، می توانیم این نوید را بدهیم که منابع جدید وارد شده و این سیاست را اجرایی می کند و نهایتاً مصرف گاز، بهینه شود.
*قیمت فروش برق نیروگاه ها به دولت و بخش مصرف، به طور پله ای افزایش پیدا کند؟
-بله. ما همان مشکلی که در مورد قیمت گاز داریم، در مورد قیمت برق هم داریم و هیچ فرقی نمی کند. به دلیل غیر واقعی شدن قیمت ها، مشکلات زیادی در تولید برق به وجود آمده است. به هر حال، قدرت خرید مردم پایین بوده و قدرت خرید مردم باید افزایش پیدا کند.
ما الان گرفتار یک لوپ (چرخه و حلقه بسته) هستیم. از یک طرف، منابع خودمان را به دلیل این که ارزان بوده و قیمت آن پایین است، از بین می بریم و نمی توانیم از مدل های جدید مصرف استفاده کنیم، یا پروژه های بهینه سازی مصرف انرژی را به دلیل ارزان بودن و غیر واقعی بودن انرژی انجام نمی دهیم.
این وضع، میزان مصرف انرژی را بالا می برد و پولی هم نداریم که در حوزه تولید برق و گاز سرمایه گذاری کنیم. ما منابع اضافی برای سرمایه گذاری نداریم و اگر به بخش خصوصی بگویند از بازار سرمایه پول بیاور، بخش خصوصی می گوید سرمایه گذاری در این حوزه، سودآور نیست.
دولت، خودش برق را از نیروگاه می خرد و خودش هم می خواهد این برق را بفروشد، یعنی خودش می خواهد تاجر باشد. در حالی که دولت از بخش خصوصی می خواهد که برای ساخت نیروگاه برق ورود کرده و سرمایه گذاری کند. با این وضع، نمی شود برای تاسیس نیروگاه سرمایه گذاری کرد و اگر ما می خواهیم سرمایه گذاری انجام شود، باید به سرمایه گذار اجازه بدهیم که تعیین کننده قیمت نهایی محصول باشد.
*در زمان اوج مصرف گاز در کشور، نفت کوره به نیروگاه های برق تحویل داده می شود و آلودگی هوا تشدید می شود. اگر فرضاً گاز به نیروگاه های با بازدهی ۴۰ تا ۵۷ درصد تحویل داده شود، دیگر مشکل تولید برق نخواهیم داشت که فقط برق را به خانوارهای کشور برسانیم؟
-زیرساخت های لازم باید در مملکت فراهم شود. در مورد زیرساخت ها باید بگویم که الان به حدود ۹۵ درصد روستاهای کشور، لوله کشی گاز انجام شده. یعنی هم برق را از طریق شبکه سراسری به روستاها، شهرها و منازل برده ایم و هم گاز رسانی کرده ایم.
در حالی که در دنیا، این طور نیست و فقط یک لاین (خط) از انرژی به مناطق مختلف یک کشور می رود که معمولاً برق است. در آن کشورها، کنتورها هوشمند بوده و هم این که مصرف انرژی، بهینه است.
*از نظر شما، این افزایش قیمت گاز باید همزمان با افزایش قدرت خرید مردم باشد یا این که بدون توجه به قدرت خرید مردم انجام شود؟
-ما در یک لوپ (حلقه بسته) گرفتار شده ایم یعنی از یک طرف می گوییم قدرت خرید مردم پایین است و از یک طرف نمی توانیم قیمت ها را واقعی کنیم. کشورهایی این مسیر را رفته و موفق شده اند، یا در دولت آقای خاتمی و در چارچوب قانون برنامه سوم توسعه، وقتی قیمت ها به طور پله ای بالا رفت، حقوق و دستمزد نیز بالا رفت.
الان هم همان اتفاق باید رخ بدهد و میزان حقوق و دستمزد بالا برود و نه فقط به خاطر وضعیت حامل های انرژی، بلکه به دلیل تورمی که در کشور وجود دارد این کار باید انجام شود.
به نظر من، یکی از جاهایی که می تواند به کشور ما قدرت بدهد، بخش انرژی یا بخش دارایی انرژی ایران است. اگر قیمت انرژی واقعی شود، این وضع باعث می شود این دارایی و ثروت ملی نزد مردم ارزشمند شود و پروژه ها و خدماتی تعریف و اجرایی شود که منافع آن به جیب مردم برود، یعنی قدرت خرید مردم بالا برود.
این وضع، نیازمند یک راه حل است و وظیفه دولت است که این راه حل را ارائه و اجرایی کند. ما از این لوپی که گرفتار آن هستیم، می توانیم بیرون بیاییم به شرط این که سیاست و راهکار درست را انتخاب کنیم تا در این لوپ باقی نمانیم.
*اخیراً و در جلسه علنی مجلس، کمیسیون انرژی مجلس با قرائت یک گزارش تخصصی، هشدارهایی نسبت به کاهش تولید گاز و افزایش مصرف گاز در آینده داد. این کمیسیون این طور نتیجه گیری کرد که ۶۰ میلیارد دلار نیاز است که در پارس جنوبی و مناطق دیگر کشور سرمایه گذاری شود تا دچار بحران نشویم.
آیا ممکن است این ۶۰ میلیارد دلار تامین شود تا در تامین و استخراج گاز و در حوزه مصرف دچار مشکل جدی نشویم؟
-خیر. به طور کامل، روشن است که فعلاً منابع لازم برای این سرمایه گذاری وجود ندارد. چون منابع ارزی کشور که حاصل از صادرات نفت بوده و در خارج از کشور است، آزاد نشده و سرمایه گذاری در این زمینه از طریق بازار سرمایه یا صندوق توسعه ملی اتفاق نمی افتد.
این کار، نیازمند این است که پروژه ها، پروژه های اقتصادی باشند. برای این که پروژه ها، اقتصادی شوند باید قیمت ها واقعی شوند تا پروژه ها نیز اقتصادی و سودآور شوند و منابع مالی داخلی جذب شود.
لذا در عمل این سرمایه گذاری نمی تواند انجام شود و فقط هشدار داده می شود. آقای زنگنه، وزیر قبلی نفت هم وقتی در سال ۱۴۰۰ و اواخر دولت آقای روحانی می خواست برود گفت ۷۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز است.
در حالی که همه می دانیم، باید سرمایه گذاری انجام شود ولی او وزیر شده بود که راه حل ارائه کند. واقعیت هایی در کشور ما هست و در یک وضعیت خاص گرفتار شده ایم. در نتیجه تصمیمی را که باید بگیرند به تاخیر می اندازند. این وضع، باعث می شود که دارایی متعلق به مردم را از بین ببریم.
*در سال ۱۴۰۰ که گاز پتروشیمی ها به خاطر تامین گاز بخش خانگی قطع شده، به مقدار ۶۸۲ میلیون دلار تولید در بخش پتروشیمی انجام نشده که معادل ۱۵ هزار میلیارد تومان بوده است. از طرف دیگر، در سال های اخیر، در یک سال مقدار تلفات گاز شبکه سراسری ۴۷ میلیون متر مکعب در روز بوده که حدوداً دو برابر میزان مصرف صنعت فولاد کشور بوده که ۲۵ میلیون متر مکعب در روز بوده است.
در همین وضعیت فعلی و با توجه به سرمای زودرس فعلی در سال ۱۴۰۱، آیا باز احتمالاً گاز صنایع مختلف از جمله صنایع پتروشیمی، سیمان و فولاد قطع می شود و دوباره اولویت به تامین گاز بخش خانگی داده خواهد شد؟
-در کشور ما، سیاستی که اتخاذ شده این است که در تابستان شاهد قطع شدن برق صنایع هستیم و در زمستان نیز، گاز صنایع قطع می شود. به نظر من، این اتفاق در سال جاری هم رخ می دهد و تا زمانی که ما راه حلی برای این ناترازی و جبران این ناترازی نداریم، قطعی گاز صنایع اتفاق می افتد.
در مجموع، یک برنامه روشن برای تامین برق و گاز مورد نیاز و برطرف کردن این ناترازی وجود ندارد. در این وضعیت، باز شاهد همین اتفاق قطعی گاز و برق صنایع خواهیم بود، یعنی یک ارزش افزوده و یک عدم النفع بزرگی از دست می رود. تغییر این وضعیت، نیازمند این است که مسئولان ما تغییر رویکرد بدهند تا بخش خصوصی و بازار سرمایه، منابع مالی مختلف را فراهم کنند.
لینک کوتاه: https://didebanenergy.ir/?p=1672