رئیس پژوهشگاه مواد و انرژی: مرجعیت علمی؛ تهدید یا فرصت
دکتر حمید امیدوار رئیس پژوهشگاه مواد و انرژی در یادداشتی با عنوان “مرجعیت علمی؛ تهدید یا فرصت” بر مرجعیت علمی بهعنوان یکی از مهمترین اهداف حوزه علم و فناوری کشور تاکید کرد.
به گزارش دیده بان انرژی و به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه مواد و انرژی؛ متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
“با مراجعه به اسناد مرتبط با حوزه علم و فناوری کشور شامل سند نقشه جامع علمی کشور، برنامههای 5 و 6 و آخرین نسخه برنامه هفتم، سند چشمانداز و نیز از همه مهمتر سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری سال 1393 در حوزه علم و فناوری و نیز بیانیه گام دوم، واضح و مبرهن است که مرجعیت علمی یکی از اهداف مهم در حوزه علم و فناوری است. لیکن باید به دغدغههایی که با حصول به این مقصود حاصل خواهد شد نیز گوشه چشمی داشت.
بهطور مثال اهدافی مانند دستیابی به جایگاه اول علم و فناوری در جهان اسلام، استقرار جامعه دانشبنیان و عدالتمحور، پرورش انسانهایی شایسته و تقویت اخلاق و آزاداندیشی، ارتقاء روحیه خلاقیت، دستیابی به توسعه علوم و فناوریهای نوین براساس اولویتها و نیازها و مزیتهای نسبی، افزایش سهم تولید محصولات و خدمات مبتنی بر دانش و فناوری داخلی به تولید ناخالص ملی و در نهایت الهامبخشی در بین کشورهای اسلامی و غیراسلامی همسو، همه و همه حکایت از عزمی بزرگ در مرجعیت در حوزه علم و فناوری دارد. لیکن سوالی که مطرح میشود این است که این مرجعیت به شرط تحقق تمام مقدمات آیا صرفا موجب قدرت نرم و در بخشی سخت، نظام در حوزه تعاملات بینالملل میشود و یا اینکه موجبات آسیب را فراهم خواهد آورد و به عبارتی در کنار فرصتی که ایجاد میشود آیا تهدیدی نیز متوجه شجره طیبه نظام اسلامی خواهد شد یا خیر؟
قبل از پاسخ به این سئوال لازم است این نکته را نگارنده متذکر شود که سطور نگارش شده صرفا از دیدگاه سیاستگذاری در حوزه علم و فناوری و فارغ از دیدگاه فلسفی است، زیرا ممکن است از دیدگاه فلسفی اصولا این سوال مطرح شود که مرجعیت علمی اولویت دارد یا علم مرجع و یا اینکه چرا صرفا به حوزه علم و فناوری پرداخته شدهاست و در این بین رابطه علم و فناوری چه میشود؟
از دیدگاه نگارنده دغدغههایی از این جنس اگر چه امری خطیر است اما پیشفرض نوشتار این است که جواب این قبیل سئوالات در جای دیگر قابل حصول است و آنچه در این سطور حائز اهمیت است، صیانت از اقتدار نظام در حوزه علم و فناوری است.
آنچه به نگرانی نویسنده دامن میزند بهرهبرداری از این مرجعیت توسط نظام سلطه است. در توضیح این مساله لازم به توضیح است آسیبی که از معرفی نخبگان در مسابقات المپیادهای جهانی به نیروی انسانی نخبگانی کشور طی دو دهه اخیر وارد شد بر کسی پوشیده نیست، زیرا از یکسو شرکت در المپیادهای جهانی و احراز رتبه توسط جوانان آیندهساز میهن اسلامی موجب اقتدار در سطح جهانی میشود و از یکسو به تهدیدی در سرقت نیروی انسانی توانمند و خوشفکر توسط نظام سلطه بدل میشود. درخصوص مرجعیت علمی نیز باید شاخصها را پالایش نمود. بطور مثال با بزرگ نمودن آمار دانشمندان یک و دو درصد با معیار تعداد ارجاع به مقالات، از یکسو جامعه علمی و دانشگاهی تشویق به تولید مقالات با ارجاعات بالا میشود که امری مقدس و مبرهن است لیکن به غیر از عارضه معرفی نیروی انسانی توانمند به نظام سلطه، وقف نمودن بضاعت نظام دانشگاهی کشور به تولیدات علمی تا سطح آمادگی فناوری 4 (TRL4) است. سئوال جدی که مطرح میشود این است که از این سطح آمادگی فناوری چه کسی میخواهد بهرهبرداری نماید؟ تجربه نزدیک به دو دهه فعالیت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در کنار وزارتین عتف و بهداشت و درمان، حاکی از این امر است که با میزان نرخ R&b/GDp فعلی بضاعت ارتقاء سطح آمادگی فناوری حاصل از دستاوردهای فعلی دانشگاهی در داخل وجود ندارد و به عبارتی نظام سلطه بدون هیچگونه هزینهای از مرحله ایده تا نمونه آزمایشگاهی را از مقالات در سطح بالا براحتی شکار میکند. به عبارتی کشورهای جنوب همچنان بردگان کشورهای شمال خواهند بود. این امر با شناسایی نیروی انسانی توانمند از طریق المپیادها و یا مقالات پراستناد حاصل میشود و یا بدتر از آن با شکار مجانی ایدهها و نتایج آزمایشات تا سطح آمادگی فناوری 4 در همین مقالات. تاسفبارتر این که از هر 500 نمونه آزمایشگاهی و به عبارتی هر 500 مقاله، شاید تنها یک مورد منتهی به محصول فناورانه شود و از آنجا که بضاعت کشورهای جنوب اجازه به این امر نمیدهد و ریسک مالی زیادی را بهدنبال دارد، لذا زمین بازی را تحویل کشورهای شمال و همان نظام سلطه میدهند.
براستی اگر شاخصها را تغییر ندهیم آفتی بزرگ بمانند موریانه بدنه شجره طیبه نظام علم و فناوری کشور را توخالی خواهد نمود.
اما راه چاره چیست؟
براستی باید در شاخصها بازنگری نمود. جای بسی تاسف است که به تازگی از احراز درجه استاد تمامی توسط یکی از دانشمندان حوزه فضائی کشور مطلع شدم. ایشان از سالها قبل و بلکه دهه قبل استحقاق چنین موقعیتی را داشت لیکن رویهها ایراد دارد. بدیهی است شاخصها هم ایراد دارد. افرادی باید کسوت استاد تمامی را یدک بکشند که حداقل یک طرح کلان ملی را اگر انجام هم ندادهاند حداقل بتوانند تعریف و تبیین نمایند لیکن به واقع تعداد این افراد چند درصد است؟
در گام دوم انقلاب اسلامی و در صورت عدم شجاعت در تعریف و تبیین رویهها و شاخصهای بومی در حوزه علم و فناوری، به نظر نگارنده مرجعیت علمی دامی مهلک و خطرناک است که عواقب جبرانناپذیری خواهد داشت.
با توجه به اینکه آسیبها فراتر از این چند سطر است و از حوصله این سطور خارج، صرفا در این نگارش تلاش بر این شد تا به دلسوزان حوزه علم و فناوری کشور به مصداق آیه شریفه ” وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ” عرض شود تا تنها آنکه منتظر است بشنود و کس دیگر نداند.”